English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8590 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Keep a free(an empty)seat for me. U یک صندلی خالی برایم نگاهدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rocking chair U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chairs U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
keep the secret U رازراپوشیده نگاهدار
keeper [protector] [presever] U نگاهدار [محافظ ]
faldstool U صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
keep these separate from those. U اینها را از آنها جدا نگاهدار
stayer U کسی یا چیزی که توقف میکند نگاهدار
camp chair U صندلی سفری صندلی صحرایی
my chair was next his U صندلی من پهلوی صندلی اوبود
blankest U 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blank U 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
vacancy U محل خالی جای خالی
vacancies U محل خالی جای خالی
manspace U جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
i paid dearly for it U بسیار گران برایم تمام شد
He told me in so many words . U عینا" اینطور برایم گفت
I don't [ couldn't ] give a damn about it. <idiom> U برایم اصلا مهم نیست.
It is easy for me. U برایم خیلی آسان است
Please bring me the orifinal letter . U عین نامه را برایم بیاورید
i must answer for the damages U ازعهده خسارت ان باید برایم
Could you bring me ... ? ممکن است ... برایم بیاورید؟
I have outgrown my suits. U لباسهایم برایم تنگ شده
It is too easy for me. U برایم مثل آب خوردن است
Bring me a few sheets of paper . U چند صفحه کا غذ برایم بیاور
Please get me a taxi. لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
Please take that bag. خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
May I have an ashtray? U ممکن است یک زیرسیگاری برایم بیاورید؟
Drop me a line . U برایم چند خط بنویس ( نامه بفرست )
I've been set up! U برایم پاپوش درست کرده اند!
Tell me hpw you escaped. U برایم بگه چطور فرار کردی
Please take my suitcase. خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
These shoes are too tight for me. U این کفشها برایم تنگ است
May I have an iron? U ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟
Mother left me 500 tomans . U مادرم برایم 500 تومان گذاشت
I paid dearly for this mistake . U این اشتباه برایم گران تمام شد
May I have a blanket? U ممکن است یک پتو برایم بیاورید؟
These shoes are too big for me . U این کفشها برایم گشاد است
This is my last chance . U این برایم آخرین فرصت است
May I have some soap? U ممکن است چند تا صابون برایم بیاورید؟
Give me a full account of the events. U جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
May I have a bath towel? U ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
The notice is too short [for me] . U آگاهی [برایم] خیلی کوتاه مدت است.
May I have some ...? آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
help any one . U برایم خوش قدم بود ( شانس آورد )
May I have some ...? آیا ممکن است کمی ... برایم بیاورید؟
Thats no news to me. U این برایم خبر جدیدی نیست ( قبلا می دانستم )
May I have the menu, please? U ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟
May I have some hangers? U ممکن است چند تا چوب لباسی برایم بیاورید؟
Please take this luggage. خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
May I have the drink list, please? U ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
May I have some toiletpaper? U ممکن است چند تا کاغذ توالت برایم بیاورید؟
Please send me information on ... U خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
Can I have some more ...? آیا ممکن است کمی دیگر ... برایم بیاورید؟
placing U صندلی
chairs U صندلی
santalaceous U صندلی
stalling U صندلی
seat U صندلی
seated U صندلی
seats U صندلی
jump seat U صندلی تا شو
box seat U صندلی لژ
chairing U صندلی
chaired U صندلی
place U صندلی
places U صندلی
stall U صندلی
chair U صندلی
footstools U صندلی
footstool U صندلی
elbows U دسته صندلی
hot seat U صندلی الکتریکی
rocking chair U صندلی گهوارهای
tier U ردیف صندلی
antimacassar U رویهء صندلی
rocking chairs U صندلی گهوارهای
parliamentary seat U صندلی مجلسی
rockers U صندلی گهوارهای
antimacassars U رویهء صندلی
elbow U دسته صندلی
elbowed U دسته صندلی
office chair U صندلی اداری
rocker U صندلی گهوارهای
hot seat U صندلی برقی
pushchairs U صندلی چرخدار
adjustable seat صندلی متحرک
he nestles in the chair U در صندلی غنوده
arm U دسته صندلی
sitting U نشیمن صندلی
sittings U نشیمن صندلی
folding seat U صندلی تاشو
easy chairs U صندلی راحت
easy chair U صندلی راحت
deckchairs U صندلی تاشو
deckchair U صندلی تاشو
bucket seat U صندلی یکنفری
bucket seats U صندلی یکنفری
shooting stick U صندلی عصایی
shooting sticks U صندلی عصایی
carrycots U صندلی کودک
drive's seat U صندلی راننده
choir-stall U صندلی بلند
tiers U ردیف صندلی
swivel chair U صندلی چرخان
morris chair U صندلی راحتی
an odd chair U صندلی تکی
armrest U دستهء صندلی
boatswain's chair U صندلی نقاله
camp chair U صندلی تاشونده
armchair U صندلی راحتی
carrycot U صندلی کودک
pushchair U صندلی چرخدار
armchairs U صندلی راحتی
arm chair U صندلی راحتی
tuffet U صندلی یانشیمن کوتاه
twisboat chair U قایق- صندلی تابدار
wheel chair U صندلی چرخ دار
deck chair U صندلی حصیری تاشو
baby carriages U صندلی چرخدار بچه
baby carriage U صندلی چرخدار بچه
armchairs U صندلی دسته دار
armchair U صندلی دسته دار
woolsack U کرسی یا صندلی دادگاه
reseat U صندلی جدید دادن
dossal U پشتی صندلی وغیره
curule chair U صندلی عاج نشان
cat sleep U چرت روی صندلی
cat nap U چرت روی صندلی
caner U بافنده صندلی حصیری
wheelchairs U صندلی چرخ دار
arm chair U صندلی دسته دار
window seats U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window seat U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
back seat U صندلی عقب اتومبیل
dossel U پشتی صندلی وغیره
elbow chair U صندلی دسته دار
reseated U صندلی جدید دادن
reseating U صندلی جدید دادن
reseats U صندلی جدید دادن
a seat by the window U یک صندلی کنار پنجره
electric chair U صندلی اعدام الکتریکی
shooting stick U صندلی جمعشو و متحرک
shooting sticks U صندلی جمعشو و متحرک
seat adjuster lever سطح تنظیم صندلی
garden seat U صندلی یانیمکت باغبانی
fishing chair U صندلی در قایق ماهیگیری
wheelchair U صندلی چرخ دار
seat-belts U کمربند صندلی هواپیما
seat-belt U کمربند صندلی هواپیما
seat belt U کمربند صندلی هواپیما
ejection seat U صندلی پران [هواپیمایی]
cathedra U [صندلی اسقف در کلیسا]
ejector seat U صندلی پران [هواپیمایی]
office swivel chair U صندلی گردان اداری
castors U چرخ زیر صندلی یامیز
castor U چرخ زیر صندلی یامیز
backless bench U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
prince's feather U تزئین برجسته پشت صندلی
They changed seats . U صندلی هایشان را با هم عوض کردند
arm U اسلحه دستهء صندلی یا مبل
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
windsor chair U صندلی دارای پشتی منحنی
Dust has accumulated [settled] on the chairs. روی صندلی ها خاک نشسته
choir-stall U [صندلی های مبلی گروه کر]
club chair U صندلی دسته دار بزرگ
caster U چرخ زیر صندلی یامیز
benchstool U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
splat U میله تزئینی پشت صندلی
casters U چرخ زیر صندلی یامیز
I think that's my seat. فکر می کنم آن صندلی جای من است.
slat U چوب مداد میله پشت صندلی
stool U کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
love seat U صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
slats U چوب مداد میله پشت صندلی
Have a seat, please! U خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
sedilia U یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
I simply cant concentrate. U حواس ندارم ( حواس برایم نمانده )
night stool U صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night chair U صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
high chair U صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
Is this seat taken? U آیا این صندلی گرفته شده است؟
high chairs U صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
barrel chair U صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
hammock chair U صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
the hall seats one thousand U تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
moquette U پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
The stage was bare but for [save for] a couple of chairs. U صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
reservation U رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
reservations U رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
an odd chair U صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
back-seat driver U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
gradine U یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
gradin U یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
back-seat drivers U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
ejection seat U صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
ferris wheel U گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
musical chairs U نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
toom U : خالی
vacant U خالی
Recent search history Forum search
1استخدام عبارت از پرکردن و پرنگهداشتن پست های خالی درتشکیل سازمان به اساس اهلیت، لیاقت و شایستگی میباشد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com